- طناب نهادن (خوَشْ / خُشْ کَ دَ)
کنایه از پیمودن. میرمعزی راست:
برین حدیث شها شهر تو دلیل بس است
که از عمارت او ملک یافت رونق و آب
بدولت تو منجم بر او کشیده رقم
بهمت تو مهندس بر او نهاده طناب.
(از آنندراج)
برین حدیث شها شهر تو دلیل بس است
که از عمارت او ملک یافت رونق و آب
بدولت تو منجم بر او کشیده رقم
بهمت تو مهندس بر او نهاده طناب.
(از آنندراج)
